تهران یکی از بزرگترین شهر های ایران میباشد کـه مناطق ممنوع زیادی دارد در ادامه با 4 منطقه ممنوعه هولناک در تهران کـه نباید بدانید!! «+عکس» هاتم بت را دنبال کنید .
مکان های ممنوعه در تهران
بیش از نیم قرن اسـت کـه وجوددارد! جای مخوفی کـه بزرگترین مکان دربند شدن انسانهاست. بله اوین. بزرگترین زندانِ زندانیان سیاسی و جرایم مرتبط با امنیت ملی در ایران. این زندان در محلهٔ اوین در شهرستان شمیرانات واقع در شمالِ استان تهران قرار دارد. کـه اینروزها ممنوعه ترین جای تهران اعلام شد.
اگر اعصاب تان ضعیف اسـت این مکان ها برای شـما ممنوع اسـت…ظهر یک روز پاییزی، بالای تپههاي اوین، باد سرد بـه دستها، صورتها و پاهای زنان و مردان منتظر میپیچد، میرود پشت میلههاي اتاقکی با در بسته کـه ورودی دادسرای شهید مقدس زندان اوین اسـت و وقتی برمیگردد، صورت خانوادههایي را می بیند کـه پر از التماس اسـت و انتظار، با تکهکاغذهایی کوچک کـه اسم خواهر، برادر، همسر یا فرزند زندانیشان را روی ان نوشتهاند.
از حدود دو ماه پیش، یکبار دیگر، بیرون درهای زندان اوین، نزدیک اتاقک نگهبانی، زیر تابلوی بزرگ آبی کـه روی ان نوشته شده «ندامتگاه اوین» و دم ورودی دادسرای شهید مقدس، ناحیه 33 اوین غوغاست.
بیشتر بخوانید: ابيلا دينجر Abella Danger بهترین پورن استار زن دنیا «عکس داغ ۱۸+»
مردان و زنان زیادی از حدود دو ماه پیش و با بیشتر شدن بازداشتیها، هرروز از هرجا کـه هستند خودشان را بـه شمال شهر تهران میرسانند تا سراغی از زندانیشان بگیرند.
پاسخ بـه همه ی اما یکی اسـت: «انتظار.» انتظار، فصل مشترک صورتهاي غمگینی اسـت کـه «زندان» تا پیش از این، جایی دور و دیر و رازی مگو برایشان بوده.
محوطه های ممنوعه در تهران
گزارشی از محوطه بیرون 3زندان تهران بزرگ، قرچک ورامین و اوین در مصاحبه با خانوادههاي بازداشتیهاي اخیر و زندانیان تازه آزادشده را بخوانید
روز شنبه، شنبه همین هفته کـه برای پرسیدن از حال و روز زندانیان و خانوادههايشان بـه سربالایی اوین رفتیم، پاسخ مسئولان دادسرا کـه هر از گاهی از ساختمان بـه اتاقکی با میلههاي آهنی می آیند و از ان بالا بـه دستهاي پر کاغذ و صورتهاي پرسوال پدران و مادران نگران نگاه می کنند یک جمله اسـت:
«کاری از ما بر نمی آید.» زنی سال خورده با بغض میپرسد من بعد از 45روز بازداشت پسرم باید چه کنم و باز پاسخ یک جمله اسـت، با سه کلمه تکراری:
«انتظار. انتظار. انتظار.» صورت پیر زن با مو هاي خاکستری و لبهایي کـه بغض، انها را بـه پایین خم کرده، یادآور شعری کوتاه اسـت از مایاکوفسکی، شاعر روس کـه می آید و ته ذهن می نشیند: «غمگینم؛ چونان پیرزنی کـه آخرین سربازی کـه از جنگ برمیگردد، پسرش نیست.»
هیچکس نمیداند اینروزها چندنفر پشت در بزرگ اوین، در بندهای 209؛ 240؛ 241؛ دو الف و… زندانیاند.کسی از تعداد زندانیانی کـه قرار اسـت آزاد شوند، خبری ندارد و بعضی هنوز نمیدانند زندانیشان در کدام بند اوین یا کدام زندان اسـت.
4 منطقه ممنوعه هولناک در تهران که نباید بدانید!! «+عکس»
تجمع خانوادهها بیرون درهای زندان اوین از ساعت 8 و 9 صبح شروع می شود. تا ساعت 10 و 11 قبلازظهر، سربازان گیت اول کـه ابتدای مسیر شیبدار ایستادهاند، اجازه ورود بـه کسی نمیدهند. از ان ساعت بـه بعد اما کمکم راه باز می شود و خانوادهها از پایین بـه بالا میروند و می رسند نزدیک در اصلی.
پیش از این، خانوادهها ساعت سه بامداد برای گرفتن شماره و بررسی وضعیت پرونده زندانیشان مراجعه می کردند تا شاید ساعت 8 بـه بعد کسی صدایشان کند و خبری بشنوند. حالا اما شرایط کمی تغییر کرده. اینها را مادر و دختری کـه روی جدولی کـه ادامه سازه پل یادگار اسـت، می گویند.
دخترشان از 27روز پیش در بازداشت اسـت و خبری از روند پروندهاش ندارند. حتی بـه انها گفتهاند وکیل نگیرید کـه بیفایده اسـت.از این و ان درباره سامانه ثنا میپرسند؛ سامانه قوه قضائیه کـه اگر بـه ان دسترسی داشتند، میتوانستند اتهامات دخترشان را ببینند: «برای دخترم پرونده امنیتی تشکیل شده.
شبانه از خانه بردندش. ظاهرا توئیت یا استوری کرده بود. واقعا بـه دلیل یک استوری آدم را میگیرند و می برند بند 209؟ پس اینهمه ی آدمی کـه استوری میگذارند، چرا آزادند؟» مادر این ها را میگوید و دختر ادامه صحبتهایش را میگیرد:
«ما از ساعت 9:30 این جا هستیم، از شعبه دو، 7نفر را صدا کردهاند و باید وثیقه بیاورند اما از خواهر من خبری نیست. بـه ما گفتند جرم خاصی ندارد، آزاد میشود. شاید تعهد بگیرند.
بدترین جاهای تهران
اما هم اکنون چند روز اسـت خبری نداریم. گفتند چند روز بیشتر نگهش میداریم ببینیم لیدر اسـت یا نه. بـه زور یک جواز کسب آماده کردیم. سند خانه نداشتیم بیاوریم.
گفتیم مدرکمان آماده باشد کـه اگر گفتند آزاد اسـت سریع تحویل دهیم. البته بعضی رابا فیش حقوقی هم آزاد کردهاند.»این حال خیلی از خانوادههاست. جور کردن وثیقه برای همه ی آسان نیست. انها مقابل اوین، زنی را دیدهاند کـه برای آزادی پسرش در تقلا بوده.
بـه او گفته بودند سند بیاور، نداشته، فیش حقوقی بیاور، نداشته، آخر سر تعهد گرفتند و پسرش را آزاد کردند: «همه ی چیز بستگی بـه بازپرس پرونده دارد.» خانوادهها تا ساعت شش بعدازظهر هم مقابل زندان اوین می ایستند تا شاید خبری شود و همانها، شبهاي قبل زنی را دیدهاند کـه زیر پل چادر زده:
«از شهرستان آمده، شبها این جا میماند.» از شب قبل اما کسی دیگر از ان زن خبری ندارد. پدری از راه میرسد. بـه او گفتهاند، سراغ بازداشتیهاي شعبه یک و دو را نگیرد. پرونده انها سه، چهار ماه دیگر می رود دادگاه. بـهویژه زندانیهاي بند 209.
بیشتر بخوانید: سکس زن و شوهری روی میز رستوران در ملاعام «+عکس»
عکس هایی از بدترین جاهای تهران
مقابل زندان زنان قرچک جز خودرو های متوقف شده در حاشیه خاکی، خبری نیست. از میان نردههاي سفید کـه بـه چند ساختمان نوساز می رسد، ساعت 12 ظهر، هیچکس دیده نمیشود.
دیدهبانی زندان عمود شده بر محوطهاي بیابانی بیآب و علف. زندان، محصور اسـت میان زرد و قهوهاي بیابان. در بزرگ زندان کـه تا چندسال پیش آبی بود، حالا قهوهاي سوخته اسـت.
ساختمان کناری در بزرگ، در ملاقات با زندانیان اسـت. ساختمانی جدید و تمیز با نیکمتهایي کـه چند مهمان دارد. بخشهاي مددکاری، دادیاری و شورای حلاختلاف داخل سالن تعطیل اسـت و تنها بخش فعال و پرسروصدای سالن، ورودی بـه سالن ملاقات اسـت.
روزهای ملاقات شنبه تا چهارشنبه اسـت و هر کس فقط یک بار در هفته می تواند ملاقاتی داشته باشد. برای بازداشتیهاي بند هشت اما شرایط متفاوت اسـت، خانواده درجه یک انها را فقط روزهای چهارشنبه میپذیرند.
از تعداد زندانیانی کـه در دو ماه اخیر بـه قرچک آوردهاند هم خبری نیست اما خانوادهها می گویند زندانیان اعتراضات اخیر را در دو بند 8 و 9 نگه میدارند؛ زیر 30سالهها در بند 8 و بالای ان در بند 9.
زن جوان روی یکی از صندلیها نشسته. خواهر همسرش دوهفته پیش بـه این زندان منتقل شده. وی را کنار 15نفر از همکارانش در خیابان شناسایی و بعد از 25روز در خانه بازداشت کرده اند.
او حالا کنار همکارانش در بند هشت بازداشت اسـت. برادر و مادر برای ملاقات رفتهاند و عروس بیرون در انتظار اسـت: «دراین مدت چندین بار بازجویی شده. 30ساله اسـت و یک فرزند دارد.
گفتهاند وکیل نمیخواهد اما خبری هم از آزادی نیست.» این انتقاد را می شود بین حرفهاي وکلا هم پیدا کرد.یک وکیل زن، در راهرو سالن انتظار با تلفن صحبت می کند، زن جوان منتظر اسـت، اما می گوید کـه بـه وکیل اجازه دسترسی بـه پرونده بند هشتیها را نمی دهند.
این بند مخصوص اعتراضهاي اخیر اسـت. زن میگوید، در همین روزهایی کـه در انتظار آزادی خواهر همسرش بودند، یک روز نزدیک 100دکتر با روپوش سفید آوردهاند. انها شاهد چندین مورد آزادیاي هم بودند.
جاده حسنآباد قم؛ زندان تهران بزرگ
وسط یک بیابان بزرگ کـه تا چشم کار میکند، برهوت اسـت و آفتاب، زندان تهران بزرگ اسـت. یک زندان بزرگ 110 هکتاری کـه جایی شروع میشود کـه تهران تمام می شود؛ در کیلومتر 12 جاده قدیم تهران- قم، خروجی حسنآباد، جاده چرمشهر.
زندان تهران بزرگ مثل همه ی زندانها برجک و بارو دارد، سیمهاي خاردار و سربازهایی کـه شبوروزشان را روی این برجکها تمام میکنند.زندان جایی اسـت محصور در 100 هکتار زمین کشاورزی و اول جادهاي کـه انتهایش بـه «اردوگاه حرفهآموزی و کاردرمانی فشافویه» می رسد؛ جایی کـه حالا دیگر بـه زندان فشافویه مشهور اسـت.
ساعت یک ظهر آفتاب پاییز رو بـه مایل شدن اسـت و ماشین از جاده باریک چرمشهر میگذرد. بچهها دستهدسته از مدرسه برمیگردند و زنان کارگر افغان، بقچههاي صید امروزشان را از زمینهاي کشاورزی روی سرشان گذاشته، از کنار جاده میگذرند. محوطه بیرونی زندان مردان، اما پر از هیاهوست.
خانوادهها آمدهاند پی وضعیت زندانیهایشان و چند زندانی کـه دیروز آزاده شدهاند آمدهاند دنبال گرفتن وسایل. الفومیم و ع و همسرانشان کنار هم ایستادهاند. آن ها از دوهفته پیش باهم آشنا شدند؛ مردها داخل و زنها بیرون زندان.
مریم خانم میگوید همسرش 11 روز در زندان بوده، بـه اتهام سنگپرانی و فحاشی. دیروز آزاد شده و باهم برگشتهاند تا وسایل و مدارک و حلقهاش را بگیرند.
خطرناک ترین نقاط تهران
اما خبری از تحویل دادن گوشی همراه نیست. گفتهاند یکی دو ماه دیگر. ان هم شاید. از همسران مریم خانم و نصبیه تعهد گرفته و دیروز آزادشان کردهاند. روزهای زندان برای آن ها سخت گذشته. رفتوآمد بین زندان و تهران هم سختتر:«چهارشنبههاي یک هفته در بین، روز ملاقات بازداشتیهاي اخیر اسـت. روز ملاقات این جا غلغله اسـت. اصلا نمیشود راه بروی.
کانکسی این جا هست کـه با دادن مدارک، کارتی را برای زندانی درست میکنند تا بشود بـه ان پول ریخت و بتوانند زنگ بزنند.» همسران آن ها هرروز تماس گرفتهاند؛ تماسهایي دو دقیقه بـه دو دقیقه قطع میشود. مریم خانم می گوید:«اگر وثیقه صادر می کردند، وادار بودیم کـه هرطور شده جور کنیم. ما مستاجریم.
با صاحبخانهام صحبت کرده بودم کـه پول پیش خانه را بدهد. پشت تلفن بـه شوهرم گفتم فکر این ها را نکن، اگر لازم باشد پول پیش خانه را می گیرم و نمیگذارم آنجا بمانی. از محل کارش بر میگشته کـه وی را گرفته بودند.»
حرفهاي زنها را مردان تازه آزادشده قطع می کنند. «ع» بـه شوخی می گوید آنجا خیلی شیک و عالی بوده اسـت. در زندان اما کسی با او بدرفتاری نکرده اسـت. شرایط در زمان بازداشت ولی فرق داشته.
وی را روز بازداشت، ابتدا بـه پلیس امنیت بازار در میدان ارگ بردهاند و بعد با تعداد زیادی بـه مرکزی در افسریه و از آنجا بـه زندان تهران بزرگ. «غذا از بوفه میخریدیم؛ تن ماهی و… غذای زندان را نمیشد خورد. نمک کـه اصلا ندارد. سه روز اول هیچی نخوردم. همسرم مریض بودو نگران او بودم. بعد کـه توانستیم زنگ بزنیم خیالمان راحت شد.
بعد از ان میتوانستیم هروقت بخواهیم زنگ بزنیم. بخش بازداشتیهاي معترض جدا بودو جمعیت خیلی زیاد بود. همین طور هم بازداشتیهاي جدید را میآوردند. دزد و قاتل با ما نبودند. بچههاي اوین یکجای دیگر بودند. آنهایی کـه بعد از آتشسوزی اوین بـه این جا منتقل شدند در بند جدا بودند.
4 منطقه ممنوعه هولناک در تهران که نباید بدانید!! «+عکس»
اعتراضیها هم جدا بودند. ما آن ها را نمیتوانستیم درست ببینیم. فقط میتوانستیم از لای پنجره ازشان سیگار بگیریم.» مردهای تازه آزادهشده می گویند هر سالنی در اندرزگاههاي زندان 250 نفر ظرفیت دارد و هر تیپ 1500 نفر.
مسئولان زندان هم پیش از این بـه رسانه ها گفته بودند کـه زندان تهران بزرگ 15 هزار نفر ظرفیت دارد؛ بزرگترین زندان ایران کـه ساختش 15 سال طول کشید. ع می گوید در بین بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، از مردان 18 ساله بودهاند تا 70 ساله.
بیشتر بخوانید: دختری که با مواد کشیدن تبدیل به ستاره آنلی فنز OnlyFans شد «+عکس»
«از دکتر داشتیم تا مهندس و کاسب و معلم.» انها دو برادر را دیدهاند کـه از حیاط خانهشان در حال کشیدن قلیان بازداشت شده بودند، چون ساکنان آپارتمان کناری شعار میدادند و چون خانه کناری ویلایی بوده، آن ها را گرفته بودند.
یک بار در مرکز افسریه و یک بار در زندان بازپرسی شدیم. تعهد دادیم کـه دیگر در تجمعی شرکت نمی کنیم؛ چون اگر تعهد بدهیم و ما را بگیرند، وضعیتمان فرق خواهد کرد. او امیدوار اسـت کـه همین یکیدو روزه همه ی بچهها آزاد شوند.بله این اسـت روایت تلخ چشم انتظاران پشت میله هاي مکان هاي ممنوعه تهران.
4 منطقه ممنوعه هولناک در تهران که نباید بدانید!! «+عکس»
نقاط مهم تهران بسیار خطرناک هستند کـه نباید بـه انجا رفت ما بالای ۵ مورد را بـه شـما گفتیم کـه براتون جالب باشه . 4 منطقه ممنوعه هولناک در تهران کـه نباید بدانید!! «+عکس»