– یاد بگیرید چگونه در فوتبال کلمبیا ارزش پیدا کنید.
– پیش بینی ها و شانس های فوتبال کلمبیا
– لطفاً اطلاعات شرطبندی خود در پریمیر لیگ آ را به اشتراک بگذارید.
– آمار و بینش شرط بندی فوتبال کلمبیا
زمانیکه درباره فوتبال آمریکای جنوبی صحبت می کنیم، اغلب مکالمه با تعداد انگشت شماری از موضوعات و کلیات آغاز و پایان می یابد. آمریکای جنوبی بخش بسیار متنوعی از جهان با فرهنگها، شیوههای زندگی، و شیوههای بازی و لذت بردن از فوتبال است و این چیزی است که شرطبندان باید قبل از شرطبندی در هر یک از لیگهای سراسر این مناطق در نظر بگیرند. برای اطلاع از نحوه شرط بندی بر روی فوتبال کلمبیا تا پایان مقاله با ما همراه باشید
در این مقاله، امیدوارم به شما کمک کنم تا به درک بهتری از برخی از تفاوتهای میان مناطق برسید؛ از نحوه بازی تیم ها گرفته تا تفاوتهای فرهنگی، گرما و سرما، ارتفاع، محیطهای متخاصم، روزهای سخت در میدان حریف، بازیهای بیهدف در جامها، دربیهای بردنی، اولویتهای باشگاهها، سیستمهای سقوط متحیرکننده، آپرتورا و کلاوسورا (دو مسابقه در یک فصل تقسیم شده در لیگهای ورزشی کشورهای اسپانیایی زبان)، مسابقات ایالتی، متخصصان اتلاف کننده وقت، مدیران بازی، تیمهای برتر، افراد آتشین، فکرکنندگان و تیمهایی که شرطبندان باید به دنبال آنها باشند تا احتمالاً یک مزیت نسبت به سایت های شرط بندی داشته باشند، آشنا شوید.
من معتقدم که فوتبال آمریکای جنوبی دارای متغیرهای بسیار زیادی برای پیش بینی نتیجه یک بازی است، که می تواند شرط بندی را دشوار کند اما همچنین می تواند فرصت بزرگی را برای شرط بندی هایی که به دنبال ارزش هستند فراهم کند. هنگام تلاش برای درک و پیش بینی نتیجه بازی های فوتبال در کلمبیا، من با ارائه یک نقطه شروع مفید شروع خواهم کرد.
تاریخچه فوتبال کلمبیا
کلمبیا دومین جمعیت بزرگ قاره و چهارمین خشکی بزرگ قاره است. هر منطقه از کشور دارای تنوع بسیار زیادی است و باشگاه ها درک می کنند که این تنوع قومی و فرهنگی مزیت بزرگی را فراهم می کند.
کائوکا در دنیای فوتبال کلمبیا جایی است که بسیاری از مدافعان مرکزی با توانمندیها و قدرت های منحصر به فرد خود را در آنجا پیدا کرده اند . سواحل کارائیب نیز تعداد زیادی مهاجم با استعداد و خلاق را تولید کردهاند. شهر توماکو، که در نزدیکی مرز با اکوادور قرار دارد، زادگاه بسیاری از بازیکنان با سرعت بالا و خصوصیات حمله ای در تیم ها بوده است. منطقه آنتیوکیا نیز به خاطر تربیت بازیکنان با تکنیک بالا و خلاقیت در نقش بازی سازی شناخته میشود که میتوانند خط دفاع حریف را باز کنند.
به پایان رساندن لیگ با رتبه های پایین مانند اروپا خطری نیست.
کلمبیا علاوه بر تنوع فراوان و ارزش های چشمگیر، چندین شهر بزرگ در سراسر کشور دارد. شهرهای کالی، بوگوتا و مدلین همگی دارای حداقل دو تیم فوتبال بزرگ و حداقل دو تیم کوچک دیگر هستند، در حالی که تیم آتلتیکو جونیور بر سواحل کارائیب توانمندی دارد. منطقه قهوه همچنین تعداد زیادی باشگاه متوسط را جذب کرده و پنج یا شش شهر دیگر با تیمهای خود دارند. در آغاز این برنامه، با توجه ملی به فوتبال و وجود زمینهای عمومی رایگان با چمن مصنوعی در سراسر کلمبیا، همه چیز برای تبدیل شدن به یک نیروی جهانی در عرصه فوتبال آماده شده است.
با وجود تمام این مزایا، از نظر تاریخی، کلمبیا دو دوره بحث برانگیز از اهمیت جهانی فوتبال و سالیان متمادی از حد متوسط ناامید کننده داشته است.
فوتبال کلمبیا: تیم ملی و تیم باشگاهی
اولین دوره بااهمیت، پنج یا شش سال بود که به الدورادو معروف بود زمانی که یک اختلاف داخلی بین انجمن های حرفه ای و آماتور باعث شد بسیاری از بزرگترین باشگاه های کشور در لیگی شرکت کنند که توسط فیفا به رسمیت شناخته نشده بود. این بدان معنا بود که باشگاهها مجبور به پرداخت هزینه های انتقال برای بازیکنان یا مطابقت با محدودیتهای شدید حقوقی که در آن زمان در سراسر جهان وجود داشت، نبودند.
باشگاههای بزرگ کلمبیایی می توانند بهترین بازیکنان روی کره زمین را جذب کنند تا به لیگ بیایند و بازی کنند و آنها به سرعت بهترین بازیکنان آمریکای جنوبی و ده ها فوق ستاره جهانی فوتبال را از اروپا به خدمت گرفتند. بسیاری از باشگاه ها همه این بازیکنان را از یک کشور منتخب وارد کردند – کوکوتا دپورتیوو تقریباً به طور کامل به اروگوئه رفت، دپورتیوو پریرا پاراگوئه ای ها را انتخاب کرد، یونیون ماگدالنا (ساماریوس) هشت مجارستانی را به خدمت گرفت، سانتافه بازیکنان ملی انگلیس از جمله نیل فرانکلین را جذب کرد، در حالی که میلوناریوس، معروف به باله آبی، چند بازیکن از بریتانیا و منتخبی از فوق ستاره های آرژانتینی از جمله آلفردو دی استفانو بزرگ را جذب کرد.
دومین دوره مهم بزرگ فوتبال کلمبیا در دهه ۱۹۸۰ میلادی رخ داد که با سرازیر شدن ناگهانی پول به بازی مرتبط بود. اکنون تیم های کلمبیایی می توانند بزرگترین ستارگان خود را حفظ کرده و بازیکنان برتر را از سراسر قاره جذب کنند. در دهه ۱۹۸۰، آمریکا د کالی سه فینال پیاپی کوپا لیبرتادورس را بازی کرد و اتلتیکو ناسیونال در سال ۱۹۸۹ عنوان قهرمانی را به دست آورد.
بخوانید: چه چیزی شرط بندان برنده را از بازندگان متمایز می کند؟
تیم ملی هم از این رشد و افزایش سرمایه گذاری در لیگ بهره برد. حضور موفق تیم ملی کلمبیا در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ در ایتالیا واقعاً به اذهان مردم نشست و با شکست ۵-۰ مقابل آرژانتین در مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴، نشان داد که می تواند در مسیر پیشرفت باشد. اما جام جهانی ۱۹۹۴ به عنوان یک تجربه تلخ به خاطر ماند؛ وقوع حادثه ی نه چندان خوشایند قتل مدافع محبوب آندرس اسکوبار در هفتههای پس از مسابقات، کشور را در دورهای از تأمل، افسردگی و شرم فرو برد. این تیم بزرگ کلمبیا امیدوار بود که به جهان نشان دهد که این کشور واقعاً به چه اندازه فوقالعاده و بزرگی برخورده است، اما به نظر میرسد که در نهایت تنها دیدگاههای منفی را تأیید کرد و تشدید کرد.
کلمبیا یک تیم تقریباً بدون تغییر و فرسوده را به جام جهانی ۱۹۹۸ برد که در مرحله گروهی حذف شدند. آنها سپس در سال ۲۰۰۱ یک جام آمریکا نسبتاً عجیب را در زمین خود به دست آوردند اما تا سال ۲۰۱۴ نتوانستند به جام جهانی برگردند. کلمبیا از بازگشت به بزرگترین مرحله بین المللی فوتبال بسیار خوشحال بود و این تورنمنت در برزیل نقطه عطف بزرگی بود. کلمبیا با اعتماد، غرور و شادی بازی می کرد. این کشور اکنون در مکانی باثبات تر و امن تر قرار داشت تیم فوتبال قادر به بیان واقعی خود آنها و نمایش این کشور پر جنب و جوش و متنوع بود.
تیم ملی در مقایسه با گذشته، بسیار رقابتی تر شده و دارای توانایی عمیقی به وسعت بیشتری است. بازیکنان زیادی که در حال حاضر حتی نمی توانند در ترکیب اصلی تیم حضور داشته باشند، در گذشته حدود ۱۰ تا ۱۵ سال قبل به صورت قطعی در ترکیب اصلی قرار داشتند. هر ساله، کلمبیا شمار زیادی از بازیکنان را به تیمهای بزرگ اروپایی منتقل می کند و به توانایی تربیت بازیکنان به طرز چشم گیری کمک کرده است.
هرچند، در حالی که اوضاع تا حد زیادی بسیار پایدارتر است، هم کشور و هم ورزش دوست داشتنی آن هنوز مشکلاتی دارند.
در سال ۲۰۱۶، یک تیم فوقالعاده چشمگیر اتلتیکو ناسیونال صاحب سبک جام لیبرتادورس را به دست آورد، اما این موفقیت یک ناهنجاری واقعی از نظر فوتبال باشگاهی کلمبیا بود. همانند برزیل، کیفیت بازیکنان جوان تولید شده به طور مداوم در سطح جهانی قرار دارد اما کلمبیا تنها تعداد انگشت شماری از مربیان دارد که می توانند برای هر نوع شغل اروپایی در نظر گرفته شوند. این کشور از نظر استعدادها غنی است اما از نظر ایده های فوتبال ضعیف است.
رویکرد تاکتیکی و سبک بازی
مانند اکثر کشورهای قارهٔ آمریکای جنوبی، کلمبیا به آرژانتین به عنوان یک منبع الهام نگاه می کند و به مدت طولانی، شماره ۱۰ خلاق و برجسته را تمرکز اصلی تیم ملی خود قرار داده است. کارلوس والدراما، ستارهٔ برجسته دههٔ ۱۹۸۰، به طور کامل با این الگو هماهنگ بود و ال پیبه واقعاً در دههٔ ۸۰ و اوایل دههٔ ۹۰ با فوتبالی به سبک “پاس کوتاه و حرکت”، با تمرکز بر یک بازی ساز کاریزماتیک، تیم ملی کلمبیا را تنظیم کرد.
هر بچه ای دوست داشت ال پیبه باشد و به نظر می رسید که هر باشگاهی در دهههای پس از آن حول شماره ۱۰ ساخته شده است. بازیکنان فوق العاده ای مانند جیمز رودریگز و خوان فرناندو کوینترو را می توان به عنوان وارثان مدرن والدرامای بزرگ در نظر گرفت، اما شاید این وسواس توسعه در جاهای دیگر را محدود کرده و نوآوری را متوقف کرده است. کلمبیا به طور فزاینده ای هافبک های دفاعی با کیفیت و خستگی ناپذیر را پرورش میداد، که من گمان می کنم محصول حداقل دویدن و سهم دفاعی هر تیم جوانی است که دلسوز و نازپرورده، باکلاس اما تنبل است.
همانند برزیل، دفاع کلمبیا اغلب عمیق است و مهاجمان بالا میمانند. بین «هافبکهای خلاق» و «هافبکهای دفاعی» تفاوت بسیار شدیدی وجود دارد که گویی فوتبالیست های مدرن ملزم به ایفای هر دو نقش نیستند، که بازی کلمبیا را متوقف می کند. در حالی که برزیل به دنبال گسترش بازی و حمله از جناح است، فوتبال کلمبیا در بهترین حالت خود همه چیز در مورد تبادلات پاس های تیز است.
طیف گسترده ای از عوامل فراتر از آنچه در زمین بازی اتفاق می افتد وجود دارد که همگی بر نتایج تأثیر دارند.
فوتبال خیابانی در هر دو کشور اهمیت زیادی دارد اما در حالی که به نظر می رسد الهام بخش اختراع و جادوی فردی در بازیکنان برزیلی است، برای کلمبیاییها بازی و تسلط جمعی را آموزش می دهد. بازیکنان خیابانی برزیل در آرزوی لایی زدن در فوتبال هستند (رد کردن توپ از میان پاهای حریف برای عبور از آنها) در حالی که کلمبیایی ها پس از پانزده پاس تیز، خلاقانه و بدون وقفه، آرزوی ورود توپ را به درون دروازه داشتند.
وقتی صحبت از مدیریت بازی می شود، جناح های کلمبیایی معمولاً کمبود دارند. در تیم های کلمبیایی این حس وجود دارد که آنها باید به طور قابل توجهی بهتر از حریف خود باشند تا برنده شوند و این واقعا آنها را عقب می اندازد. بازیکنان اغلب به راحتی توسط رقبای ماهر خود در جنوب تحریک می شوند یا حواسشان پرت می شود. احتمال اینکه بازیکن کلمبیایی به دلیل پرخاشگری ناامیدکننده اخراج شود، بیشتر از آن است که حریف را با فشار حیله گرانه گل میخ ها به پایین آشیل پشت سر داور عصبانی کنند – آنها همچنین بهترین شیرجه زنان نیستند، به طرز وحشتناکی اتلاف کنندگان زمان هستند و مستعد از دست دادن خونسردی خود با تحریک خفیف هستند.
با این حال، با وجود مشکلات و عملکرد ضعیف باشگاه های قاره ای، فوتبال کلمبیا بار دیگر یک نیروی واقعی است و این بار ظاهراً بر پایه ای بسیار استوارتر و پایدارتر است.
اختصاصی وبسایت فوتبالی